روز سي و چهارم
۷۸۶
شروع هر كاري تهي است از اميدواري تنها چيزي كه انسان را به انتها و آينده اميدوار ميسازد شايد نوري است از آن چه كه به آن ايمان اطلاق ميشود و حضور خداوند هر چند در وهله اول انسان از هواي نفس خود كمك گرفته باشد هر چند به دنبال تائيد ديگران بوده باشد اما ميتوان از همان جا كه ميفهميم چه اتفاقي مي افتد از آن هواي نفس تهي شده در امتداد راهي قدم بگذاريم كه نفس مطلق بوده باشد و آنجا جز براي معشوق چيزي نميخواهي حرفي نميزني و كاري نخواهي كرد معشوق قبل از هر وجود زميني هاتف است كه در تجلي يك انسان زميني هم ميتوان به معرفت خاصه او برسي حتي در تغير كوچك ترين اشكال زندگي و روزمرگي خواستنت.
پ.ن:
گاهي حرف هم حرف مي آورد
گاهي در كلمات هم دلتنگي موج ميزند
گاهي صداي من هم ميگيرد از خودم
آن ...... بنده ....خداوند است
دوستت دارد
دوستت داشته
دوستت ندارد
+ نوشته شده در سه شنبه ۱۴ دی ۱۳۸۹ ساعت ۶ ب.ظ توسط عباس تهرانی
|