موج های تنهائی صدای ممتد خاموشی
۷۸۶
تاريكي عجيبي بر اتاق خانه مان ميتابد و از منشا تاريكي هيچ اطلاعي در دست نيست دلم در برقراري رابطه اي كه تلخ تر از تلخ بود هنوز از مزه هاي شيرين سيراب نيست كه مزه تلخ را در تاريكي روزها مي چشاند !گاهي كلمه نشان از خود بود در امتداد يك روز در شروع مجدد احساس آرامش حاصل از در كنارش بودن حتي در نهايت به خاموشي هم اگر مي انجاميد خاموشي روشني بود از براي تمام شدن وقت انسانها كه هر انسان وقتي دارد به اندازه همان تمام شدن كه اگر تمام شود ديگر نيست و براي ماندن هر چه تلاش كند نميتواند مانده باشد !جمله ها نيش دار است كلمه هاي پرتاب شده از اطراف تلخ هر كس در تعنه و كنايه خود دنبال خود است خنديدن و شايد خنداندن كه زندگي انسان بي احساس يا در خنده است يا خنداندن منتها همه چيز در تصنعيت خود موج ميزند خنده ها در عمق وجود ندارد همه چيز سطحي است انسان ياد گرفته از قبل اسير پيش داوري ها بوده باشد! به يادش تمام كلمات طنز گونه مانده است چه كس آگاه بايد بوده باشد از حصار تنگ چشمي آن انسان كه در وظيفه ها مغلوب خنده تلخ خود است بر خود كه خود در وجود خود خنديدن از هزار بار گريستن تلخ تر باشد هدايت مختص همه بوده باشد و ما بيرون آمده باشيم از حصار تنگ چشمي آنان كه.....
پ.ن:
اولین فکر ترس بزرگ است از....
دومین فکر فراموشی همه چیز است.....
سومین فکر مرگ را نوید داد بی......
دیگر فکری باقی نیست همه چیزم گم است از نبودش!
هیچ کس آشوب درون تنهائی را نمیفهمد..
همه دنبال عبور از خود هستند در خنده ها بر دیگران ..
کاش ساعتها نوید تحول نبود...
*********
آن ...... بنده ....خداوند است
دوستت دارد
دوستت داشته
دوستت ندارد؟
**************
چه بی محتوا در رفت آمد خود پا می فشارد....
-------------------------------------
بعد نوشت :
ريشه در اعماق اقيانوس دارد - شايد -
اين گيسو پريشان كرده
بيد وحشي باران .
يا ، نه ، دريايي است گويي ، واژگونه ، بر فراز شهر ،
شهر سوگواران .
هر زماني كه فرو مي بارد از حد بيش
ريشه در من مي دواند پرسشي پيگير ، با تشويش :
رنگ اين شب هاي وحشت را
تواند شست آيا از دل ياران ؟
چشم ها و چشمه ها خشك اند .
روشني ها محو در تاريكي دلتنگ ،
همچنان كه نام ها در ننگ !
هرچه پيرامون ما غرق تباهي شد .
آه ، باران ،
اي اميد جان بيداران !
بر پليدي ها - كه ما عمري است در گرداب آن غرقيم -
آيا، چيره خواهي شد ؟
(فریدون مشیری)